» مجله ي عاشقان

  » 
نويسندگان وبلاگ
آمار و امكانات
تعداد بازديدها:

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 24
بازدید کل : 31329
تعداد مطالب : 47
تعداد نظرات : 26
تعداد آنلاین : 1



طراح قالب

Template By: NazTarin.Com


درباره وبلاگ
به وبلاگ مجله ي عاشقان عاشق تنها خوش آمدید
پيوند هاي روزانه
آرشيو مطالب
لينك دوستان

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

» زندگی کن
» ردیاب خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مجله عاشقان و آدرس 4.u.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. 





» با سلام خوش آمديد

 

 

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

 

اين وبلاگ رو تقديم مي کنم به همه ی عاشقان

 

 

 

 

 

 دوستان

لطفا

 

و در نظر سنجی  

شرکت نمایید؟؟

 

 

  اینم یک سبد گل تقدیم به تمام کسانی که بعد از خوندن مطلب نظر میدن

 


خدايا هرگز نگويم دستم بگير

 

 

عمريست گرفته‌اي

 

رهايش مكن

 

 دوستان همه ي مطالب تغييركرد  

0


»  نوع مطلب : <-PostCategory->
»  نوشته شده در جمعه 29 اسفند 1398برچسب:, توسط mohammad dehgan | لينك ثابت |
» دنیای سنگ

اگر دنیای ما دنیای سنگ است

 بدان سنگینی سنگ هم قشنگ است

 اگر دنیای ما دنیای درد است

بدان عاشق شدن از بحررنج است

اگر عاشق شدن

پس یک گناه است

دل عاشق شکستن صد گناه است

 

نظريادتون نره

0


»  نوع مطلب : <-PostCategory->
»  نوشته شده در دو شنبه 29 اسفند 1390برچسب:, توسط mohammad dehgan | لينك ثابت |
» عشق من


عشق من


بهاری دیگر از راه رسیده اما تو باز هم نرسیدی!


تو در کدام جمله نهفته ای؟


از کدام واژه دلگیری؟


تو قلب نوشته های منی همیشه!!!


چشمانم لبا لب اشک شده... این لحظه ها درگیر هوایی هستم نمناک


که بوی بغضهای در گلو مانده را میدهند...


باز همان حس غریب به سراغم آمده!


و چقدر دوستش دارم


امروز بیشتر از همیشه به تو نزدیکم


و بیشتر از هر وقت دیگر برای دیدار تو مشتاقم


چشمهایم را روی هم میگذارم


روزهایم میزبان غم کهنه ی زمان است... تاریک و آشفته!!!


کاش میشد دردهایم را به نشانی ات پست کنم!


با ضمیمه ی حرفهای نگفته ی دلم و اشکهای نریخته...


تو کجایی؟؟؟


غم را در نبود دستهایت در آغوش سرد خویش گرفتم


چه تنهایی پر معنایی در غیاب تو مرا همواره میسوزاند...


میدانم می آیی!!!


روزی که دیر نیست...


تو را در آغوش میگیرم و روی شانه هایت گریه میکنم.


 فرشیدم ، تا همیشه به انتظارت خواهم نشست


عشق من: عزیز دلم،فرشیدم


نمیدانم تا کدامین طلوع  خواهم بود


و در کدامین غروب خواهم رفت


ولی میدانم تا آخرین لحظه دوستت خواهم داشت و به یادت خواهم


بود،رویای زیبای زندگی من ...

نظر يادتون نره

0


»  نوع مطلب : <-PostCategory->
»  نوشته شده در دو شنبه 29 اسفند 1390برچسب:, توسط mohammad dehgan | لينك ثابت |
» ((قاصدک این نامه را با خود ببر ))

((قاصدک این نامه را با خود ببر ))

 

 

قاصدک از تو خبر آوردند!
 

 

که دلت خسته ز دیدار من است!؟
 

 

همه سرمای زمستان دیدم

 

 

تو فقط پیک بهارم بودی

 

 

قاصدک،پر پرواز تو را باد بچید!
 

 

 

که پیام دل ما را به آن کوچه رساندی دیشب!؟
 

 

تا به کی گوش به فرمان نسیم سحری؟

 


 

گر نداری دل عاشق لااقل آزاده باش!


 

 

گفته بودی دلخوشی خوشتر ز دل‌باختگیست!! دل مباز


 

 

گر دل ببازی خوشی دل را ز یادت میبرد؟!!


 

گفته بودم : آرزویم را به تو ای نارفیق!


 

 


 

راز دل را بر دل بیگانگان پنهان بدار ، من نگفتم؟؟


 

داد از این بیداد تو!! 


 

 

چون دو هفته سال بهر انتظار یک خبر آسان نبود


 

 

قاصدک همخانه‌ای اینجا نبود قاصدک میخانه‌ها جای دل تنها نبود
 

 

 

جام می را من به خون دل همی پر کرده‌ام


 

آشیان دل به پابوس پیام آور نشست


 

 

بس که شلاقش زده آن نارفیق پایش شکست
 

 

قاصدک این رسم دلداری نبود

 

قاصدک این رسم دلداری نبود
 

 

دوش رفتم که سر کوچه ببندم تاج گل
 

 

 

گر تو آئی خستگی را سرکنی بر بام گل

 

لنگ لنگان آمدم بهر پیامت قاصدک

 

سر آن کوچه دگر بلبل بیچاره نبود!!

 

در سکوت دل خود زیر مهتاب بلبلک آنجا نبود
 

 

به قفس خندیدم که درش باز و پیامی بر جاست
 

 

خط این نامه به امضای تو بود!!
 

 

که دلت خسته شده از دل ما

 

قاصدک هر جا که هستی خوش نشین باش و بدان


 

 

ساده دل دل را به زلف یار میبازد چه خوش

طبق معمول نظر

0


»  نوع مطلب : <-PostCategory->
»  نوشته شده در دو شنبه 29 اسفند 1390برچسب:, توسط mohammad dehgan | لينك ثابت |
» دیوونتم ، دیوونتم ، دیوونه

شب شده ساکته دوباره خونه
 می گرده دل دنبال یک بهونه
 می گرده باز گنجه ی خاطراتو
 پی یه حرف ناب و عاشقونه
 عکس
تو رو باز می ذاره روبروش
 که تا ته شب واسه تو بخونه
 دلم تو التهابه که چه جوری
 قدر چشای نازتو بدونه
 تو عصری که قحطی عطر یاسه
 اما به جاش دوست دارم گرونه
 کافیه اسمتو یه جا ببینم
 تا حس شعرم بزنه جونونه
من نمی تونم بگم اندازه شو
اینو فقط شاید خدا بدونه
 محاله که عشق ما رو ندونن
 برو سوال کن از گلای پونه
 اگه بخوان خیلی کم از تو بگن
 می گن همون که خیلی مهربونه ؟
 بی خبری تو ولی از حال من
 میندازم اینو گردن زمونه
 چقدر حسودیم می شه وقتی همه
 بهم می گن دل تو پیش
اونه ؟
 من خودم باز می زنم به اون راه
 می گم بیارید واسه من نشونه
 اما تا کی فریب بدم دلم رو
 اون داره کلی آدرس و نشونه
 مهم ولی تویی که اسم نازت
 با من یه جایی پشت آسمونه
اونا نمی دونن ستاره هامون
 دوتاس ولی توی یه کهکشونه
 اینو
بخون تا دوباره بدونی
 دیوونتم ، دیوونتم ، دیوونه


 

نظر بديد

0


»  نوع مطلب : <-PostCategory->
»  نوشته شده در دو شنبه 29 اسفند 1390برچسب:, توسط mohammad dehgan | لينك ثابت |
» تو یعنی خود زیبا

وقتی که چشات ابره ، پلکات چه مهی داره
آفتاب به نگاه تو ،کلی بدهی داره
 ماه روزا میاد مکتب ،پیش مژه ی نازت
بارون شده شاگرد ،شب
تا سحر سازت
 پروانه میاد دورت ، تنها واسه ی مردن
 مردن پیش چشم تو ، یعنی همیشه بردن
 دریا شنیدم عصرا ، موتو می زنه شونه
 راستی دیگه فهمیدم محض چی پریشونه
 پیش یه نگاه تو ، کوها همیشه موم ن
بیچاره گلا پیشت یه عمره که محکومن
 کوها تو زمستونا
از دوره که پر برفن
 پیش تو میان هیچن ، در حد دو تا حرفن
 رنگین کمونم سادس ، پهلوی تو بی رنگه
 چشمای تو که باشه ، جای آسمون تنگه
 با اسم تو سیمرغا ، پر می کشن و می رن
 با برق نگاه تو می سوزن و می میرن
دربون دو چشماته ، هر چی نور و سیارس
 دفترچه ی
ابرا از حرفای مژت پاره اس
صحراها زیر دستت گرما رو می آموزن
 زیبا آتیشا از رو چشمای تو می سوزن
قطبا زیر دست تو شیش ماه می بینن دوره
 تو قلب دائم شب ، دستات همیشه ظهره
جنگل با اون آوازش تو چشمای تو گم شد
 شمشاد اومد و پیشت خم شد قد گندم شد
 من هر چی
بگم از تو ، با او جذبت دوره
راس گفتی چه کاری بود ، شاعر مگه مجبوره ؟
 من متهمم باشه ، تو داوری و قاضی
هم می تونی شاکی شی ، هم مهربون و راضی
 حرف حالا و فردا ، مثل همیشس زیبا
 جز تو همه یعنی هیچ ، تو یعنی خود زیبا

نظر  لطفا

0


»  نوع مطلب : <-PostCategory->
»  نوشته شده در دو شنبه 29 اسفند 1390برچسب:, توسط mohammad dehgan | لينك ثابت |
» اگه تو مال من بودی

اگه تو مال من بودی ماه از چشات طلوع می کرد
پرستو از رو دست تو نغمه هاشو شروع می کرد
 اگه تو مال من بودی کلاغ به خونش می رسید
 مجنون به داد اون دل زرد و دیوونش می رسید
 اگه تو مال من بودی همه خبردار می شدن
 ترانه های عاشقی رو سرم آوار می شدن
 اگه تو مال من بودی قدم رو پاییز میزدیم
 پاییز می فهمید که ماها زبونشو خوب بلدیم
 اگه تو مال من بودی انقد غریب نمی شدم
 من چی می خواستم
از خدا دیگه اگه پیشت بودم
 اگه تو مال من بودی دور خوشی نرده نبود
 دل من اون آواره ای که شبا می گرده نبود
 اگه تو مال من بودی چشام به چشمات شک نداشت
 تنگ بلور آرزوم مثل حالا ترک نداشت
 اگه تو مال من بودی جهنمم بهشت می شد
 قصه ی عشق ما دو تا ، عبرت
سرنوشت می شد
 اگه تو مال من بودی می بردمت یه جای دور
 یه جا که تو دیده نشی نباشه حتی کمی نور
 اگه تو مال من بودی ، می ذاشتمت روی چشام
 بارون می خواستی می بارید ، ابر سفید گریه هام
 اگه تو مال من بودی برگا تو پاییز نمی ریخت
 شمعی که پروانه داره ، اشک
غم انگیز نمی ریخت
 اگه تو مال من بودی قفس دیگه اسیر نداشت
 آدما دارا می شدن ، دنیا دیگه فقیر نداشت
 اگه تو مال من بودی خیال نمی کنم باشی
 پس می رم و می کشمت پیش خودم تو نقاشی

نظر دهيد

0


»  نوع مطلب : <-PostCategory->
»  نوشته شده در دو شنبه 29 اسفند 1390برچسب:, توسط mohammad dehgan | لينك ثابت |
» راست گفتی

 


 


 



 

0


»  نوع مطلب : <-PostCategory->
»  نوشته شده در دو شنبه 29 اسفند 1390برچسب:, توسط mohammad dehgan | لينك ثابت |
» چه ساده شکست

چه ساده شکست و رفت دلی را که فقط برای او می تپد ، باورش مشکل است با دوریش چه کنم؟تا کی در انتظار دیدتارش؟


تا کی در انتظار شنیدن آهنگ صدایش؟تا کی با گریه شب هایم را به سحر رساندم؟تا کی نبودنش و ندیدنش آزارم خواهد داد؟


چیست این زندگی؟مقصودش چیست؟انتهایش نصیب کیست؟این را با تمام وجود می گویم که ای زندگی هرچه خواهی با من کن اما این را بدان تا


ابد با خاطره هایش زندگی خواهم کرد ، آری توانستی از من جدایش کنی جسمش را از جسمم جدا کردی ، اما افسوس که هیچگاه روحش از من


جدا نخواهد شد ، با عشقش چنان زنجیری ساخته ام و بر گردن افکنده ام که هیچگاه از هم نخواهد گسست دل در گرو مهربانی اش با لذت دنیا


خداحافظی کرد ، می دانم سرنوشت چنین نوشت و تو ای روزگار بی رحم چنین کردی ، با خود چه پنداشتی ؟ پندارت این بود که اگر او را از من


بگیری همه چیز تمام خواهد شد ری زندگی را از من گرفتی آرامشم را صلب کردی دوریش عذابم می دهد می دانم در انتها نیز از غم فراقش در


گوشه ای از قبرستان تاریک و سرد دفن خوام شد اما این را بدان تا آنگاه که دلی در سینه دارم او را خواهم پرستید با ذره ذره وجودم مگر این که با


پتک زمانه سینه ام بدری و دل از وجودم جدا کنی آن روز همان روز مرگ است روزی که روح از تنم جدا شده ، روزی که یادش را از دل بیرون کنم


روح از جان بیرون کرده ام و اما تو ای ستاره ی شبهای تیره و تاریکم تنهایم گذاشتی ولی بدان که تا همیشه مرحم و محرم دلم خواهی ماند و جزء


تو هیچکس  در کوچه پس کوچه های دلم جایی نخواهد یافت این دل تا بی نهایت تقدیم به توست. تقدیم به تویی که همواره یادت آرامش بخش زندگیست.


 

0


»  نوع مطلب : <-PostCategory->
»  نوشته شده در دو شنبه 29 اسفند 1390برچسب:, توسط mohammad dehgan | لينك ثابت |
» نزاری فاصله ها










0


»  نوع مطلب : <-PostCategory->
»  نوشته شده در دو شنبه 29 اسفند 1390برچسب:, توسط mohammad dehgan | لينك ثابت |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد

» عناوين آخرين مطالب ارسالي